اين نويسنده و پژوهشگرادبي درگفتگو با خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، با بيان اين مطلب افزود : آن چنان كه ما ايرانيان مي گوييم سخن عارفانه مي بايد از دل بر زبان روان شده باشد و گوينده خود ، آن چرا كه مي گويد باور كند و وزين باشد ، يعني به پيروي از پسندهاي روز از آزمون ها و دريافت هاي عارفانه سخن نگويد .
دكتر ميرجلال الدين كزازي تصريح كرد : اگر با نگاهي فراخ و فراگير به سروده هاي كهن و نو بنگريم از دو ديد به عارفانه نبودن اشعار امروزين پاسخ مي دهيم ، يكي به هرروي آثارو اشعار امروزين ايران برآمده از پيشينه كهن ادبي ما نيستند و يك بارگي ، زاده گونه اي گسل و بيگانگي اند كه در ميانه هنجارها و سنت هاي ادبي ما با آن چه شعر امروز ناميده مي شود پديد آمده اند .
وي اضافه كرد : پاسخ ديگر مي تواند بدين گونه باشد كه چون سروده هاي كنوني همچنان اگر فراخ بنگريم در دام ريختگرايي ، كالبدينگي افتاده است و بيشتر مي كوشد از حال روزانه و ناپايدار خويش در سروده هايش سخن بگويد و آن آزمونهاي ژرف شاعرانه كه از پيله و پوسته نيازهاي فردي به در مي آيد و كاركردي انساني و جهاني مي يابد در اين سروده ها عرفان چندان ديده نمي شود .
وي خاطرنشان كرد : آزمون عارفانه يا درويشانه هم از اين گونه است ، درست است كه هر رهرو راه خداشناسي را خود به تنهايي بپيمايد ، اما به هر دري در آموزه ها و رفتارها گونه اي همساني و هماهنگي نيز در ميان رهروان ، خداشناسان ديده مي شود .
اين پژوهشگر در ادامه اين مطلب افزود : در سروده هاي كهن اين آزمونها و دريافتها به گستردگي باز مي تافته است ، به سخن ديگر ادب دوستان ، خوانندگان مي توانستند خود را در آيينه اين سروده ها ببينند ، اما فردگرايي برگزاف ( مبالغه آميز ) در سروده هاي كنوني دامنه و كاركرد آنها را بسيار تنگ كرده است .
دكتر كزازي يادآور شد : در جامعه امروز ما ، پيروي از اين گونه رفتارهاي به اصطلاح عرفاني بيشتر پديده اي است كه به پسند روز مي ماند ، يا آنچنان كه فرنگيان مي گويند " مد " ، اين گونه رفتارها از نياز راستين و آموزه ها و آزمونهاي بنيادين مايه نمي گيرد . به سخن ديگر كساني اين گونه از رفتارهاي به اصطلاح عرفاني را مي ورزند كه نه تنها شناختي از عرفان ندارند بلكه در ژرفاي جهان خويش نيز هيچ گونه نيازي به رفتارهاي عارفانه و خداشناسانه احساس نمي كنند .
نظر شما